نقد و بررسی آهنگهای جدید

در این وبلاگ آهنگهای مطرح روز رو به صورت اجمالی همراه همدیگر نقد و بررسی خواهیم کرد ، نقد صحیح و دور از تعصب موزیک های ایران یکی از اهداف اصلی این وبلاگ میباشد

نقد و بررسی آهنگهای جدید

در این وبلاگ آهنگهای مطرح روز رو به صورت اجمالی همراه همدیگر نقد و بررسی خواهیم کرد ، نقد صحیح و دور از تعصب موزیک های ایران یکی از اهداف اصلی این وبلاگ میباشد

نقد و بررسی آهنگ جادو صادق

اگر شنونده موسیقی رپ باشید، حتما با سبک صادق آشنایی دارید و تا حدودی توانسته اید ارزش ادبی اشعار وی را درک کنید. صادق در آهنگ های خود از آرایه های ادبی، کنایه ها و تشبیه های زیادی استفاده می کند که باعث می شود زیبایی گفتارش چندین برابر شود. در این مقاله قصد داریم آهنگ بسیار زیبای " جادو" را مورد بررسی قرار دهیم.
  
با مطالعه نقد و بررسی آهنگ صادق با ما همراه باشید. در متن این آهنگ، در قسمت اول ، صادق خودش رو قبل از بدی هاش توصیف می کند (اون شهره ی شهر بود)  و روح خود را مشابه کویر می داند. سپس بیان می دارد که روحش از فرسودگی مانند کویری شده است که فرسایش پیدا کرده باشد.
آن گاه از پارادوکسی استفاده می کند که بگوید در نزدیک شدن به خدا، بی حواس و سرمست شده است (خواب بود یا بیهوش)
آنگاه به آغاز خلقت بشر اشاره می کند (از دل نبودن و هیچی و خاموشی) و این که به جرقه خداوند در ذهنش اشاره می کند( یهویی پرده درید روشنی کوچیک)
در این جا به نکته ظریف و جالبی می رسیم: توبه گرگ مرگ است و ما دارای این شباهت با گرگ هستیم ( من و تو تنهاییم برقص با گرگا)
به تمام چیزهایی که در زندگی تو می باشند فکر کن و با آن ها خلوت کن (من و تو تنهاییم ،ببخش از جرمات من و تو تنهاییم برقص با خدات من و تو تنهاییم برقص با گنات)
سپس به کسانی که در گذشته از او تمجید می کرده اند کنایه می زند (بم گفتن آزادی بم گفتن بامایی بم گفتن دانایی بم گفتن آقایی...) و می گوید که با وجود این تعاریف من هرگز به خود مغرور نشدم (اما من می رقصم این نزاشت بشکنم)
در ادامه گفته می شود که این اشعار می تواند روی مخاطب تاثیر مثبت و یا منفی داشته باشد (شایدم اون روز جای خنجرت گل دادی، شایدم خنجرتو تو هر دومون هل دادی)
و می گوید که با وجود بدقولی هایی که دیده، باز هم به حکمت الهی اعتراضی ندارد (من تو این دخمه شادم چون تو منو هل دادی توش)
 اکنون که درد بی کسی را فهمیدی این رو هم بدان که علاج آن رقصیدن است، یعنی این که از آدم هایی که این درد را برایت به وجود می آورند کینه ای به دل نگیری ، هر چیزی را نادیده بگیر و غیرقابل پیش بینی باش. 
گلی که به دست فراموشی سپرده شد اکنون به یک درخت پربار تبدیل شده که اعتقادش را حفظ کرده است.
لازم به ذکر است که شنونده باید خودش وارد دنیای این نوع اشعار بشود تا بتواند آن ها را درک کند و این تفسیر تنها یک اشاره کوچک به برخی از معانی عمیق آن بود.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد